كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد

جامع ترين اخبار ايران و جهان در حوزه لوازم برقي و خانگي را در اين وبگاه مطالعه نماييد

شنبه ۳۰ فروردین ۰۴

كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد

۱۲ بازديد

“كيانوري علاقه خاصي به طبري نداشت. او از سال هجرت به عنوان” سخنگو “شناخته مي شد.” او از نظر تحليل سياسي ، كار تشكيلاتي و حزبي و از نظر مهارت گفتاري و نوشتاري او را قبول نمي كرد. مي تواند بگويد كه به او حسادت كرده اي. ” به گزارش دنياي 77 ، اين مجله …

كيانوري به طبري حسادت مي‌ورزيد https://d77.ir/كيانوري-به-طبري-حسادت-مي‌ورزيد/ دنياي 77 Fri, 30 Apr 2021 20:59:18 0000 عمومي https://d77.ir/كيانوري-به-طبري-حسادت-مي‌ورزيد/ “كيانوري علاقه خاصي به طبري نداشت. او از سال هجرت به عنوان” سخنگو “شناخته مي شد.” او از نظر تحليل سياسي ، كار تشكيلاتي و حزبي و از نظر مهارت گفتاري و نوشتاري او را قبول نمي كرد. مي تواند بگويد كه به او حسادت كرده اي. ” به گزارش دنياي 77 ، اين مجله …

“كيانوري علاقه خاصي به طبري نداشت. او از سال هجرت به عنوان” سخنگو “شناخته مي شد.” او از نظر تحليل سياسي ، كار تشكيلاتي و حزبي و از نظر مهارت گفتاري و نوشتاري او را قبول نمي كرد. مي تواند بگويد كه به او حسادت كرده اي. ”

به گزارش دنياي 77 ، اين مجله مشرق وي نوشت: “احسان طبري در حزب توده ايران شخصيتي سياسي ، ادبي ، فرهنگي ، اجتماعي و قابل احترامي بود و نام وي براي جامعه با حزب گره خورده بود و احتمالاً به اين دليل كه شخصيت طبري و ساير جنبه هاي كار در نظر گرفته نشده بود. اين تماس او با حزب توده ايران است و در سي امين سالگرد مرگ او ، ما با شيوا فرهمانترا ، يكي از متحدان طبري در سالهاي اوليه انقلاب اسلامي گفتگو كرديم.

وي در پاسخ به اين سال كه آيا از رفتار طبري با فعاليتهاي مخفي كيانوري و طبري كيانوري آگاهي داشت ، گفت: “از آنچه من ديده ام و مي دانم ، اين رابطه از نظر دو طرف كاملاً ناسازگار است ؛ مي توان گفت كه علاقه طبري و بي تفاوتي و رد شدن از كيانوري. تمام اسناد منتشر شده از زمان مهاجرت سران حزب به وضوح نشان مي دهد كه طبري هميشه طرفدار كيانوري بوده است ، از او حمايت مي كند ، به سخنان و برنامه هاي او رأي مي دهد ، او را براي نقش يك رفيق انقلابي و ماهر تحسين مي كند و تشكيلات و پذيرش طبري هنگامي كه در جلسه رهبران حزب (اول پلنوم) در مارس 1978 پيشنهاد شد كه كيانوري به عنوان رهبر حزب انتخاب شود ، طبري اولين و مهمترين اظهار داشت كه “با اين موافق است” پيشنهاد صد در صد ” [خاطرات اسكندري، ص ۴۰۰] او حتي چند ماه قبل از جلسه ، در تابستان 1978 ، در يك خانه تابستاني در اتحاد جماهير شوروي به من گفت كه با سيموننكو ، كارمند شاخه بين المللي حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي كه اتفاقاً مسئول بودن. درمورد مهماني توده در ايران و در گفتگوي خانوادگي از سيموننكو سال كرد. اين بود: “به نظر شما ، با توجه به شرايط فعلي ايران [آستانه انقلاب] “چه كسي صلاحيت رهبري حزب امروز ايران را دارد؟” و طبري پاسخ داد: “من فكر مي كنم ما هيچكس لياقت ديگري از رفيق كيانوري نداريم.” طبري پس از بازگشت به ايران ، هميشه چشم و گوش كيانوري داشت. او هميشه مشتاق اين بود كه من نوارهاي “پرسش و پاسخ” كيونوري را به او برسانم تا بتواند بلافاصله بنشيند و گوش دهد ، حتي گاهي قبل از خداحافظي از من و در صورت آشفته بازار در آن زمان براي به روزرساني و توجيه سياست ايران.

وي حتي قطعه اي از خاطرات خود را با عنوان “از خاطراتش” نوشت و از من خواست كه پس از مرگش آن را منتشر كنم ، و مشخص است كه كيانوري ديگر نيازي به “احترام” ندارد ، بخشي با عنوان “اختلاف در حزب” در سراسر تعريف نوشته شده است (احتمالاً مشروط) و به نفع كيانوري و مهارتهاي او ، همچنين در بخش “بازگشت”. در فوريه 1972 ، وقتي تقريباً همه رهبران حزب گرفتار شدند و من طبري را بردم و او را پنهان كردم ، او مرتباً مي گفت ، ” اميدوارم چنين باشد. “آنها كيانوري را دستگير نكردند.” اما كيانوري علاقه خاصي به طبري نداشت. او از سالهاي هجرت به عنوان “دهان” شناخته مي شد. او را در تحليل هاي سياسي و كارهاي تشكيلاتي و حزبي قبول نكرد ، و از نظر مهارت گفتاري و نوشتاري مي توانم بگويم كه شما او را عصباني كرديد و مي توانم چند مثال خاص ذكر كنم.

طبري براي من دل شكسته بود كه آنها عمداً به درخواست كيانوري خانه اي را براي او انتخاب كردند. در پاي خانواده (نياوران) ، بدون دسترسي به شهر ، او تلفن ندارد ، دوستانش اجازه ديدن او را ندارند و به زودي. مطمئناً قسمت عمده اي از اين تمهيدات محافظت از شخص طبري بود ، اما خود كيانوري هر هفته بدون هيچ گونه محافظت و احتياط به مهماني مي رفت ، حتي در منازل اعضاي شبكه مخفي گروه! طبري گفت كه مدتها به او اخطار داده شده بود كه افراد مشكوكي در اطراف او وجود دارند و او اين كار را مخفي نمي كند. او گفت كه هميشه سانسور مي شود و چيز زيادي به او نمي گويد. وي گفت كه در آستانه پانزدهم پلنوموم حزب (ژوئيه 1975 در خارج از كشور) ، كيانوري حضور وي در جلسه را به شدت منع كرد. وي گفت كه هم اكنون در ايران احساس مي كند كيانوري از شركت در جلسات دبيران حزب راضي نيست و گرچه چندين بار سالم است ، كيانوري به وي گفت: “چرا به جلسه مي آيي؟ ما خودمان امور را ترتيب مي دهيم.” شما در خانه مي مانيد و استراحت كن! “و او اعتقاد داشت كيانوري نيز مي خواهد اين جلسه خشك و خالي را از او بگيرد ، بنابراين طبري از فعاليتهاي مخفي كيانوري و اغلب از اقدامات عمومي خود چيزي نمي دانست ، اما او ايده اغراق آميز درباره امكانات كيانوري و كار و ارتباطات او. “رفيق كيانوري اطلاعات زيادي دارد ، او چيزهاي زيادي مي داند كه هرگز نگفته است.” او ارتباطات زيادي دارد ، افرادي دارد كه ما از آنها بي خبريم … “جلوگيري از ايجاد محيطي مي توان صحبت كرد و نظر داد. او مقالاتي را براي خواندن مخاطبان توزيع مي كند و بدين ترتيب نيمي از وقت جلسه را مي گذراند ، سپس عناصر كلي را اضافه مي كند يا اين كار را نمي كند ، مي گويد شما تجزيه و تحليل مشكلات را در نوار “پرسش و پاسخ” شنيده ايد يا شنيده ايد جلسه تمام شد

من يك بار حسادت سخنوري كيباري طبري را در يك گردهمايي بزرگ در سالن بدن سازي دانشگاه كلانتري دانشگاه در 5 فوريه 1970 ، در بزرگداشت دكتر آروني ديدم. من مسئول سخنرانان و سخنان مراسم بودم و از صحنه تماشا مي كردم. او اولين سخنران طبري بود و اين طبيعي بود ، زيرا طبري با آروني رابطه نزديك داشت و با او همكاري مي كرد ، با او زنداني شد ، اما طبري حدود 10 سال پس از شروع كار با آراني به حزب توده ايران نزديك بود. سازگار بود پس از سخنراني بسيار زيبا و ادبي طبري ، نوبت كيانوري ، يعني رهبر حزب در جايگاه دوم قرار گرفت. اول از همه از پشت ميكروفون گفت: “رفقا!” امروز فهميدم كه من بسيار شجاع هستم ، زيرا بعد از رفيق طبري جرات كردم حرف بزنم! “همه خنديدند و كف زدند و طبري با صداي بلند خنديد. يادم نيست كيانوري وارد شود يا در زمان و مكان ديگري گفت: “رفيق طبري هميشه از من انتقاد مي كند كه ظرفيت ذخيره كلمه فارسي من 300 كلمه نيست و من از همان 300 كلمه در تمام نوشته ها و سخنراني هاي خود استفاده مي كنم”

در آستانه اولين انتخابات مجلس در اوايل مارس 1980 ، جايي كه احزاب و سازمانهاي “چپ” نيز مجاز به معرفي نامزدها بودند ، من همچنين در جلسه اي گفتم كه ابوتراب باقرزاده ، رئيس ستاد انتخاباتي حزب ، در آنجا حضور رفيق كيانوري ناراضي. از آنجا كه رفيق طبري و نام او در همه جا وجود دارد و او اصرار داشت كه ما بايد كاري در شعبه تبليغات انجام دهيم ، نام رفيق كيانوري بايد در اين انتخابات اول شود و او بايد بيشترين راي را كسب كند. يك بار ، پس از ضبط “پرسش و پاسخ” كيانوري ، به او گفتم :: “من به رفيق مي روم ، شما هيچ كار يا پيامي براي آن نداريد؟” با عصبانيت جواب داد: نه “من با رفيق طبري كاري ندارم!” يك بار ، چند روز قبل از دستگيري ، پس از جلسه هيئت سياسي كه من رهبر چهار حزب را براي شركت در آن آورده بودم ، كيانوري و همسرش مريم فيروز جلسه را ترك مي كردند ، كاري كه من به درخواست طبري انجام دادم (كه من در جلسه حضور نداشتم.) من براي انتقال پيام او جلوتر رفتم و گفتم كه من از طبري پيامي داشتم. او با شنيدن نام طبري دوباره عصباني شد ، بلند شد ، اما من در راه بودم و فرصتي براي گفتن پيام يافتم. بخشي از پيام اين بود كه طبري دو يا سه روز پيش در روزنامه انگليسي مورنينگ استار خوانده بود كه حزب كمونيست انگليس نقشه هاي بزرگي براي حمله به ايران داشت. آنها وجود دارد و به زودي ضربه بزرگي به آنها وارد خواهد شد ، و طبري فكر كرد كه اين خيلي مهم است و بايد به كيانوري برسد ، اما كيانوري پيام عصباني را شنيد و گفت: “مورنينگ استار اشتباه است!” و با ميريام فيروز عجله كن. به نظر من اين “اشتباه” دوباره به طبري بازگشت. وقتي از جلسه بيرون آمديم ، ديديم كه خانه در محاصره است و آنها بايد تمام مكالمات جلسه را شنيده باشند ، اما آنها آن شب ما را دستگير نكردند و چهار روز بعد ما را دستگير كردند. “بنابراين ، من بايد دوباره تأكيد كنم كه طبري هميشه در موارد مربوط به روابط بين طبري و كيانوري در امور حزبي مورد سوsors استفاده و ناداني بوده است.”

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.